حق جویی و حق مداری

ساخت وبلاگ

                                                                                                                                                                                                                                                                                                                        به نام خدا

                                  حق جویی و حق مداری  و مسلمانی  در، انتظار

                                           با تکیه بر قرآن  (و برداشت شخصی )

            ان شا ء الله با  یاری  باریتعالی  با حضور در گرداگرد پرچم حجت حق راه را گم نکنیم

داستان های قرآنی هیچکدام بی حکمت نیست. و خدا بی دلیل داستانی را ذکر نمی کند حتما این داستان ها که در واقع بیان واقعیت های زندگی بشر است، با حساب و کتاب در قرآن توسط پروردگار بیان شده و از آنجا که قرآن کتاب همیشگی بشر می باشد. این داستان ها در گره گشایی مسائل روز جامعه ایمانی فوق العاده اثر گذار است. خداوند به پیامبرش می فرماید:«پیامبرم داستان ها را برای مردم بازگو کن شاید تفکر کنند ( فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ . اعراف- قسمتی از آیه 176) اگر بی حکمت و بی دلیل و بی ربط به زندگی ما، داستان انبیاء در قرآن آمده بود، معنا نداشت خدا دعوت به تفکر کند. خدا به دنبال سرگرم کردن ما بوده یا به دنبال سرخط دادن به ماست که راه را گم نکنیم؟ این طوری نبوده است که خدا به صورت اتفاقی  داستان های بعضی از انبیاء خودش را که خوشش می آمده، انتخاب کرده باشد و در قرآن بیاورد، بدون اینکه این داستان ها عبرتی برای زندگی امروز ما داشته باشد. مثلا چرا بیشتر انبیایی که نامشان در قرآن آمده است ،انبیای بنی اسرائیل هستند و آیا این انتخاب معنا دار نیست؟ چه شباهت هایی بین امت پیامبر( ص )و بنی اسرائیل وجود دارد؟بعضی از داستان های قرآنی تکرار شده است . خدا داستان کم داشت یا پیغمبر کم داشت که مجبور شود بعضی از داستان ها را تکرار کند؟ قرآن اساسا کتابی است که بیشتر به کلیات می پردازد و خیلی اوقات به جزئیات و مسائل ریز نمی پردازد مگر احتمالا در مواردی که بسیار ضروری و اساسی و حیاتی باشد. همین قاعده در بیان داستان های قرآنی جاریست .یعنی دربعضی از داستان های قرآنی ،خداوند به کلیات آنها پرداخته ولی بعضی از داستان ها را به جزئیات بیان میکند. همه اینها معنادار است .شاید خدا می خواسته ما به جزئیات دقت کنیم.بنظر میرسد  تکرار و بیان جزئیات داستان به حساسیت آن داستان می افزاید. بنابراین آدم های هوشمند و هوشیار، سطحی و ساده با داستان های قرآن برخورد نمی کنند. خصوصا اگر داستانی تکراری و با جزئیات بیان شده باشد. میفرماید من آیاتم را مفصل بیان می کنم برای قومی که اهل فهم عمیق باشند( قَدْ فَصَّلْنَا الْآياتِ لِقَوْمٍ يَفْقَهُونَ -انعام،قسمتی از آیه مبارکه 98) یکی از داستان هایی که از حیث تکرار و بیان جزئیات در قرآن کم نظیر است. داستان خلقت آدم و آغاز حیات بشر است. پس حساسیت ما باید چند برابر باشد. خداوند می فرماید:« و ما به ملائکه گفتیم سجد ه کنید بر آدم همه سجده کردند الا ابلیس که سرباز زد و استکبار کرد( وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليسَ أَبى‏ وَ اسْتَكْبَربقره، قسمتی از آیه مبارکه 34) آغاز خلقت انسان با نزاع و درگیری و دشمنی شیطان کلید خورد. خدا نمی توانست به گونه ای دیگر آغاز حیات بشر را رقم بزند؟ خیلی آرام تر و با صلح و دوستی شروع کند؟ ولی اینکار را نکرد. چرا با یک درگیری و دشمنی شروع کرد؟ در واقع خدا با امتحان سجده ملائکه ، دشمنی شیطان را که به دلایلی در جمع فرشتگان توفیق حضور یافته بود، به حضرت آدم نشان داد. بلافاصله بعد از اینکه شیطان دشمنی خودش را نشان داد، خداوند به حضرت آدم فرمود:مراقب باش، این، دشمن تو است( فَقُلْنا يا آدَمُ إِنَّ هذا عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوْجِكَ فَلا يُخْرِجَنَّكُما مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقى  طه117) برای شما جالب نیست خدا اولین آگاهی که به حضرت آدم داد درباره دشمن شناسی بود. دشمن را گذاشت مقابل چشم حضرت آدم و همسرش و آن دورا  بر حذر داشت که چشم از دشمنی به نام شیطان برندارید.  به احتمال  قریب به یقین ، غرق شدن در جزئیات داستان های قرآن، موجب نجات من و شماست. متوجه می شویم، چه کسی یا چه چیز ،موضوع یا اندیشه ای  واقعا برای حرکت درست و سریع  و با برکت مان کمک میکنند و اسباب ارتقا ء و تحول و پیشرفت ما هستند و چه کسانی و یا چه چیزها ،موضوعات  و اندیشه هایی  که همراه ما شده اند فقط ضایعمان می کنند.

در ادامه شناساندن دشمن باریتعالی  می فرماید دشمن  می خواهد شما را از بهشتی که دارید بیرون کند. اگر کارش بگیرد بدبخت (شقی )خواهید شد. بعد از این هشدارها،غفلتی پیش آمد.شیطان هم ازاصل غافلگیری استفاده کرد،بازبان خیرخواهانه باحضرت آدم حرف زدوگفت می خواهی تو را راهنمایی کنم (هَلْ أَدُلُّکَ»طه  قسمتی از آیه مبارکه 120)  شمشیر را از رو نبست. جا داشت پدر ما حضرت آدم، چهارتا بد و بیراه حواله شیطان می کرد می گفت: تو  می خوای ما را راهنمایی کنی راهزن،  توجیب ما رو مزن ازخیر تو گذشتیم . حالا تو شدی دلسوزما و... بلاخره سنگ روی یخش می کرد. اگرمی خواست انقلابی هم عمل کندجا داشت. می گفت :ای مستکبر تو فکر کردی من با لبخندت گول می خورم و دست چدنی زیر پارچه مخلمی ات را نمی بینم؟ ما سرآشتی با استکبار نداریم. ولی متاسفانه هیچکدام از این حرف ها را نزد و به دشمن اعتماد کرد. این اولین جایی بود که بشر از اعتماد به دشمن ضربه خورد. البته  لازم بود یک نگاهی  به خودشان هم میکردند که  شیطان چه نقطه  ضعفی در اینها دیده که با امید به موفقیت در فریبشان نزدشان آمده  است . و آنها را تشویق به مخالفت و عدول از ربّشان می نماید . مثل خیلی از سردمداران  همین نظام جمهوری اسلامی که از پشتوانه  مردمی در سایه بروز رفتار انقلابیگری ،صاحب  مسئولیتی کلیدی شدند اما رفتاری  موافق با دشمنان  آرمانهای  این  امت را ظاهر نموده و گاها ،پناهنده دشمنان این امت شده  و یا  بنا به ملاحظاتی  فعلا محصور شده اند .

شیطان از خواست بحق انسان که میل به دانستن بود در جهت سوء بهره گرفت  وهمه ما با همان خطای پدر بزرگ ،فعلا راهی زمین شده ایم . مثل آنچه که شیطان عصر با خواسته های بحق مردم نمود و خواسته هایشان در رفع فساد و تبعیض و فاصله طبقاتی نا متعارف  را منحرف نمود آنگونه  که  مستحقان ساکت شدند تا شیاطین  بلکه  معلومتر شوندو  صفشان جدا گردد . ولی مطالبه حقشان فعلا آتش زیر خاکستر است  .مومن  در مسیر  حقش مایوس نمیشود  و همواره متوکل به باریتعالی است .که در مفهوم انتظار تلاش و کوشش و بهبودی امور و اصلاح مداوم نهفته است .

بعد از هبوط آدم و حوا به زمین ، اولین خبری که خدا به آنها داد، این بود که بین شما درگیری و دشمنی پیش خواهد آمد( وَ قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ  بقرة-قسمتی از آیه مبارکه 36) نه بین حوا و آدم ،بلکه بین ذرّیه ایشان .این یک خبر اصلی است نه فرعی. چون  بلافاصله دومین نزاع هم در زمین بین هابیل و قابیل شکل گرفت. معلوم می شود نظام عالم به گونه ایی طراحی شده که نزاع و درگیری و دشمنی اجتناب ناپذیر هست. واقعا این قاعده زندگی ما در دنیاست. 

همانهایی که ما را دعوت به سازش می کنند و رای اکثریت را میگیرند که مثلا زبان گفتگو با استکبار را بلدند، نمیتوانند انکار کنند که استکبار،تاریخ  مصرفی حتی برای آنهایی که کرنش کنان به سمتش آمده اند ،قرار داده است و به گاو شیرده تر و با کیفیت مطلوبتری برسند،حتما گاوشان را عوض میکنند . لذا  مدام برای کسب سود بیشتر آنهم با  قیمتی مطلوبتردر حال پژوهش و مطالعه و برنامه ریزی و اجرای عملیات هستند، برجام های 2و3و... .

بنظر میرسد پاشنه آشیل زندگی روی نزاع و درگیری می چرخد. ای کاش می شد دشمن را حذف کرد. ولی باریتعالی دشمن را مقابلمان گذاشته تا با مبارزه با او قویتر شویم . حتما دشمن برای ما مفید بوده که بر سر راه ما قرار داده است. با این نگاه اگر کسی دشمن را و دشمنیش را نبیند،قطعا ضربه خواهد خورد.دشمن شناسی با دوست شناسی قرین است و ازهم جدا نیستند . با توجه به حضور شیطان تا قیامت ،پذیرفتنی است که نزاع و درگیری بین حق و باطل که مکان هم نمیشناسد ،امروز هم ادامه دارد.کسی که عاقل و آگاه به قواعد و سنن جاری در هستی هست ،توامان به دنبال دشمن و دوست می گردد. تاآنها را  بیابدو متوجه شودکه  امروز نزاعش با کدام حزب و گروه و اندیشه و...     وبا چه کسی و در کدام جبهه است ؟ اگر نزاعی با جناح و حزب و فردوفکری ندارد تعجب کنید، مگر می شود؟ شما حتما حواست نیست وگرنه بدون نزاع که نمی شود.نزاع حتما فیزیکی نیست ویا همیشه قابل مشاهده و احساس نیست  ولی جملگی قابل درک است .در نزاع  ،مفهوم تلاش و کوشش و مبارزه در راه حصول هدفی مقدس نهفته است . در نزاع  بهبود واصلاح  و بلکه حیات هم  وجود دارد . علی ایحال   دشمن شناسی خصوصا شناخت دشمن علنی ،اصلا کار سختی نیست

آگاهی های فراوانی درباره دشمن شناسی در قرآن وجود دارد. خداوند متعال دشمن اصلی مومنین را با ده مرتبه تاکید،یهودومشرکین معرفی میکند«لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَ الَّذينَ أَشْرَكُوا»(المائدة،قسمتی از آیه مبارکه 82)

آری پیامبر(ص) ما وقتی وارد مدینه شدند پیمانی با یهودیان (دشمنان )بستند که آنان شورش و فتنه علیه مسلمانان نکنند ولی آنها بارها علیه پیامبر(ص) به صورت مستقیم یا غیر مستقیم فتنه براه انداخته و دشمنی خودشان را ابراز کردند. از جاسوسی تا تصمیم به ترور شخص پیامبر( ص )تا تفرقه افکنی و دو قطبی کردن جامعه تا تحریم مسلمانان . اینها لیست سیاه دشمنی های یهود(دشمنان ) با مسلمانان است. حال میتوان آیا  این پیمان را مبنایی برای بستن پیمان جدید با دشمنان انقلاب اسلامی عنوان نمود و از عاقبت آن پیمانها عبرت نگرفت ؟و اعلام نمود که رسول ا... هم مدام به نزاع   نمی اندیشید؟ و از نزاع تعبیری منفی  به جامعه القا نمود؟ متوجه هستیم که صرف  ارزش گذاری برای نزاع مطرح نیست .که  نزاع چیز  خوب یا بدی است . نزاع کننده و اهداف نزاع  و ...  مهمتر از خود نزاع است .  قبل از هرنزاعی  ابتدا دریافت اهداف است،  سپس راه های رسیدن به آن  اهداف  و بررسی  امکانات مادی و معنوی واقتضائات و......  

(يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ لا يَأْلُونَكُمْ خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفي‏ صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآياتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ آل‏ عمران 118) در شان نزول آیه ذکر شده است که عده ای از یهود برای ضربه زدن به اسلام دست به عملیات جاسوسی زدند تا به اسرار مسلمانان پی ببرند. در اين موقع آيه نازل شدو راهنمایی نمود که ،اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد، محرم اسرارى از غير خود، انتخاب نكنيد. آنها از هر گونه شرّ و فسادى در باره شما، كوتاهى نمى‏كنند. آنها دوست دارند شما در رنج و زحمت باشيد. (نشانه ‏هاى) دشمنى از دهان (وكلام) شان آشكار شده وآنچه در دلهايشان پنهان مى‏دارند، از آن مهمتر است. ما آيات (و راه‏هاى پيشگيرى از شرّ آنها) را براى شما بيان كرديم اگر انديشه كنيد . بیان ورفتارواندیشه بروز داده شده برای اهل فکر و تعقل ،هویدا میکند که صاحب بیان و اندیشه و رفتار ،دوست است یا دشمن . ضمن اینکه باریتعالی یکی از راه کارهای مقابله با دشمن را عدم بهره گیری از نیروهای فکری و عقیدتی و عملیاتی دشمن  در همراهی با دوستان ،ارایه میدهد. نگذارید انقلاب به دست نامحرمان بیفتد . انقلاب اسلامی قرار است بستر حکومت اسلامی باشد تا پرچمدارش حجت حق ارواحنا له الفدا باشد.با شناسایی خارهای  راه و برداشتنشان  از سر راه  فرج  آقا صاحب الزمان (عج) در واقع مقدمش را گرامی میداریم .   

نمونه اي از عملیات جاسوسي يهوديان(دشمنان ) ذکر شده در آیه فوق ،در جنگ احزاب است . آنها باوجود داشتن پيمان با مسلمانان به صورت ستون پنجم ،سپاه ده هزار نفري احزاب (سایر دشمنانی را که علیه مسلمانان متحد شده بودند)را ياري کردند. سران بني نضير و گروهی از بني وائل زمينه جنگ احزاب را ايجاد کردند.و ناتویی علیه مسلمانان را تشکیل دادند.

ودرمقامی دیگراز دلیل نزول آیه فوق داریم که ،قبيله ديگری از يهوديان بني نضير با طرح نقشه قتل پيامبر(ص) ،پيمان راشکستند.خداوند،پيامبر(ص)راازنقشه آنان آگاه کردوتوطئه آنها ،بي نتيجه ماند.با این ملاحظات  دستور داده شد که با دشمنان  بد عهد پیمان نبدید .

بني قريظه نیز  بعد از پيمان شکني و شرکت در جنگ احزاب چاره اي جز جنگ با پيامبر(ص) نداشتند، نقشه کشيدند که با دوهزار نفر به شهر مدینه حمله کنند و آن را غارت کنند. پيامبر (ص) پانصد نفر را مأمور کرد تا در شهر بگردند و تکبير بگويند تا زنان و کودکان آرامش يابند. خداوند در آيه 10 سوره احزاب اين حادثه را وصف مي کند و مي گويد که از شدت ترس ،مسلمانان چشمانشان خيره و جانهايشان به لب رسيده بود. با این همه شواهد دشمنی ،بحث مذاکره و معاهده و همراهی با  دشمن انقلاب اسلامی  در معاهداتشان چیزی جز تایید دشمن مستکبر نیست .که با کرامت انسانی  وبا منتظر عدالت گستر در تضاد است .

در شان نزول  آیه مبارکه ( يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تُطيعُوا فَريقاً مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ يَرُدُّوكُمْ بَعْدَ إيمانِكُمْ كافِرينَ آل‏  عمران100  اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد، اگر از گروهى از اهل كتاب، (كه كارشان نفاق‏ افكنى و شعله ‏ور ساختنِ آتش كينه و عداوت است) اطاعت كنيد، شما را پس از ايمان، به كفر بازمى‏گردانند) آورده اند که  " شاش بن قيس" (كه مردى يهودى بوده) به چند نفر از قبيله اوس و خزرج برخورد كرد، ديد، اين دو قبيله كه سالها با هم جنگ داشتند، با يكديگر صحبت مى‏كنند، گل مى‏گويند و گل مى‏شنوند، بسيار ناراحت شد و به جوانى كه همراهش بود گفت برو ميان اين دو طايفه را تيره كن، پهلوى اين دو طايفه بنشين و كشته‏ گانى را كه در جنگ بعاث به دست آن طايفه ديگر از دست دادند، بيادشان بياور. از آنجا برخيز نزد آن طايفه ديگر برو  و    كشته‏ گان آنان را نيز كه در آن جنگ از دست دادند، بيادشان بياور. آن جوان چنين كرد و دوباره آن دو طايفه را واداشت تا با يكديگر بگو مگو كنند. اين به آن افتخار كند و آن به اين فخر بفروشد تا آنكه در آخر يكى از  اين دو طايفه و يكى ديگر از آن طايفه بجان هم افتادند، از اوس مردى بنام اوس بن قرظى و از خزرج مردى بنام جبار بن صخر، رو در روى هم به يكديگر بد و بيراه گفتند. و در نتيجه همه اوسيان و همه خزرجيان پر از خشم شده، برخاستند كه به جان هم بيفتند. در اين ميان خبر به رسول خدا( ص )رسيد، خودش برخاست و به ميان ايشان آمدو  صلح برقرار ساخت و خداى تعالى در باره آن دو نفر يعنى اوس و جبار آيه مذکور  را نازل كرد. با این ملاحظه یکی از ملاک های تشخیص دشمن ، نگاه به رفتارهای تفرقه افکنانه و وحدت شکن است .هر نگاه و زبان و اندیشه  و رفتاری که موجب  اختلاف افکنی و دو قطبی کردن مردم شود یا از عوامل شیطان است و یا خود شیطان .شک نکنید  آنکه عرب و عجم و ترک و...میکند و سنی و شیعه میکند و در  حرف هایش  جوانها یا  بانوان  و... را با یک  لحن ویژه ای  که در آن ارزش ها و شایستگیها و توانایی ها  اعم از علم و تخصص و تجربه   لحاظ نیست  در مجموعه  منتظران هم نیست  که وحدت شکن است . 

ما حاصل این دشمنی ها  با دنیای اسلام و بشریت ، شده است  مظلوم پروری  و تعدی به زن ها و بچه ها که هنوز هم ادامه دارد. مثلا  رژیم صهیونیستی که بطور مداوم فلسطینیان ، را به قتل میرساند همدم و همراهی  چون  وهابیت  یافته که  به کشتار مردم یمن  می پردازد . گیرم اصلا این فلسطینیان  و اهل یمن ،مسلمان هم نباشند انسان که هستند.  پس حقوق بشر کجاست؟ رژیم صهیونیستی و وهابیت حاکم بر سعودی ، دشمن بشریت است. همه هم پیمانانشان ،دشمن مسلمانان هستند و مانع جلوه گری حکومت امام زمان (عج) . لذا کمک کنیم تا منادی وحدت مسلمین باشیم و دشمنان اسلام و مسلمین را نمایانتر کنیم .شک ندارم در عربستان سعودی و کشورهای حاشیه خلیج فارس علاقه مندان به اسلام کم نیستند . احتمالا داده هایشان آنها را به مسیر درستی نمیرساند که لازم است راه های دسترسی به اخبار دیگران هم برایشان میسر شود . یا اینکه با فهم اسلام آشنا نیستند که لازم می شود تا ارتباط دینی گسترده تر شود حتی شده بصورت ارتباط زیارتی ویا سیاحتی . یا اینکه  احتمالاتنها هستند و خود را برتغییر سرنوشت کشورشان  و محیط زندگیشان موثر نمیدانند که لازم است از طریق رسانه ها ولو مجازی آنها را بهم مرتبط نمود تا بدانند تنها نیستند.کمترین کاری که می شود علیه ظلم فاحشی که علیه بشریت در اطرافمان جریان دارد نمود چیست؟ فریاد، و اگر کسی این کمترین کمک را از مظلوم دریغ کند خدا چگونه با او برخورد خواهد کرد؟ چگونه باور کنیم که مسلمان است ؟ آیا میشود او را منتظر امام زمان (عج) دانست؟ شک ندارم دو ست شناسی و دشمن شناسی بعد از خود شناسی و خدا شناسی در پیشرفت یا پس رفت ما خیلی موثر است .

در مراتب امر به معروف و نهی از منکر ابتدا مخالفت قلبی با منکر یا موافقت قلبی با معروف است .درمرحله بعد ابراز کلامی که حاکی از انزجار از منکر و یا تشویق معروف است و سرانجام در مرحله سوم بروز رفتارهای عملی در جهت محو منکر و یا حمایت و همراهی با معروف است . که هر مرحله مقتضیاتی می طلبد و در همین مراحل ابتدایی است که امام خمینی( ره) بنیان گذار روز بزرگ قدس فرمود:« اگر همه مسلمينى كه در دنيا الآن هستند،... اگر در روز قدس، همه بيرون بيايند از خانه، فرياد بكنند «مرگ بر امريكا» و «مرگ بر اسرائيل» همين قول براى آنها مرگ مى‏آورد. 15 مرداد 1359، صحیفه امام ، ج13، ص 80       البته براساس وعده باریتعالی باطل از بین رفتنی است. «إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً»اسراء،قسمتی از آیه مبارکه 81)

و تشخیص درست حق از باطل است که امام خامنه ای پیام دادند : تا 25 سال آینده نامی از اسرائیل در زمین نیست.

منتظر، سالگرد تولد امام زمان ،حجت حق  فرصتی است که نگاهی دیگری به شیعه بودن و مسلمان بودن و انسان بودن خود کنیم و مسئولیت خود را باور کرده بپذیریم . در این صورت این ایام برما مبارک میشود  ان شا ء الله .

توبه...
ما را در سایت توبه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 13380810 بازدید : 67 تاريخ : چهارشنبه 17 بهمن 1397 ساعت: 20:14