رضایت و نارضایتی

ساخت وبلاگ

سلام

آدم ها برمبنای رضایت مندی در سه طیف می گنجند

۱_ رضایتمندی عینی و ذهنیشان برابر است

۲_ رضایت مندی عینی بیشتری از ذهنی دارند

۳_ رضایتمندی ذهنی بیشتری از عینی دارند.

این افراد الزاما همان خوشبین و بد بین و واقع بین نیستند

مثلا با این حجم تورم عده ای فکر میکردند دیگر حتی بقول گیلکها تومان هم به پایمان نخواهد بود . چون تورم کارش اینست که همه چیز فقرا بطور قانونی به اغنیا منتقل میشود . اما متوجه شدیم که میتوانیم قانونا تومان دار شویم فقط منتظر اجرای حکومت هستیم .

گرچه عده ای هنوز در ذهن دارند که در تومن نه تو هستی و نه من ، باز هم اغنیا هستند

رضایتمندی قابل آموزش و کسب است .لذا انتقال دادنی است . عدم رضایت نیز چنین است .وقتی درمورد رضایتمندی صحبت می کنیم درباره عدم رضایت نیز خودبخود صحبت میشود.

توجه کنید که چه باغ سبزی را هم امریکا و هم حاکمان وقت ما در پس نابودی انرژی هسته ای مان و حتی پس از حذف آرمش روی پول ملی مان ارایه میکردند تا رضایت دهیم به نابودی آنهمه سرمایه مادی و معنوی و در انتخابات با اکثریت آرا به فردی و فکری رای داده شد که مفهومش رضایت مندی مردم در اقدام به اینکار بود . اما

رضایت مندی رایحه خوش زندگی است که درفضای زندگی برخی پخش است . در نزدیکی و هم نشینی و رویت حالات افراد رضایتمند میتوان رضایتمندی را درک نمود و فیض هم برد.با این حساب هم نشینی با افراد ناراضی به نارضایتی همان فرد و هم نشینش می افزاید.

فضا ، مکان ، زمان ، هم نشین ، مناظر ، صوت و لحن ، کلمات ، برداشتها ، افراد مورد علاقه و الگوها ، امور مورد علاقه دنیایی ، شغل ، تحصیل ، همسر ، فرزند ، اموال، سلامت تن و روح و ارضای نیازهای آنها در کسب رضایت و عدم آن موثرند.

این ویژگی برای آدم هاست که میتوانند حتی با اعلام نار ضایتی پز بدهند وفخر بفروشند و  ادای روشنفکر را هم دربیاورد،   یا بلعکس . اما اگر هم نشین عاقل و توانا و بصیری باشیم می توانیم اثرگذارتر از اثر پذیر بودن عمل کنیم . لذا سفارش شده برای اصلاح امور اگر از خانم ها که غالبا احساسی ترند در کنار مردهایی که ویژگیهای بروز و ظهور موضوع مورد اشاره ای را داشته باشند  استفاده شود حتما موفقترند . فرقی نمیکند موضوع مورد اشاره به افساد یا اصلاح جامعه مربوط باشد . البته  برای افساد جامعه زنها به تنهایی کافیند.وای به روزی که مردانی  نیز از آنها حمایت کنند.

اسباب نارضایتی ممکن است ناشی از:

۱_ عدم تطبیق رضایت ذهنی و عینی فرد باشد

۲_ هم نشینی و آموزش و دریافت نارضایتی باشد

۳_ عدم مشارکت لازم درامور واقعی برای تطبیق عمل انجام شده با ذهن باشد .که اگر باب مشارکت و مفاهمه ومکالمه باز شود ممکن است آنچه در ذهن است محقق نشودلکن نارضایتی کاهش می یابد ونارضایتی بین مشارکت کنندگان سهم و پخش میشود.

۴_ تجربه تلخ اقدام برای تحقق آنچه در ذهن است که قبلا به شکست رسیده است خود اسباب نارضایتی است .

۵_ گاهی مقایسه دو عمل از دو نفر یا دوطیف یا گروه( مثلایکی تازه سر کار آمده و چیزی هم بلد نیست ولی رییس شده در حالیکه کارمند با مدرک و تخصص وتعهد و تجربه بیشتر هنوز فرصت رشد در همان محیط را ندارد) اسباب نارضایتی است و گاهی هم همسان سازی( مثلانگاه به برخورد پسر باعروس در قیاس با شوهر با همسر) اسباب نا رضایتی حداقل دریکی از طرفین مرتبط با هم است .

دریک کلام نارضایتی بخاطر غفلت و درنتیجه گم شدنست . وقتی با خدا شدیم و درزندگی از خدا و ائمه پیروی کردیم و فهمیدیم خواهیم مرد ،همه چیز درست میشود. خاکی می شویم. هم قابل و هم فاعل. ازسنگ بودن با ویژگی غیرقابل انعطاف و سخت و سفت و صلب رها میشویم .

ما روابط با خدا را بیشتر از اینها نیاز داریم تا اسیر طواغیت نشویم و بعد هم ناراضی

تبدیل احساس و حالت رضایت به نارضایتی سهل است اما بلعکسش همت میخواهد و اراده.ضمن اینکه نارضایتی از خود و یا دیگران و یا هردو ،مقوله های متفاوت راه حل را طلب می کند که با گفتگو و مفاهمه ودر ارتباط با خدا بودن ،  قابل حل است .

دو کلمه هم درتفاوت درد و رنج : درد قابل تحمل و پدیده واقعی دنیا برای بدنست و اوقاتی هم آگاهانه است اما رنج به روح میرسد و درظاهر به اشک و آه تجلی می یابد و اختیا ری و آگاهانه و به جبر بدن و زندگی واقعی نیست .

نارضایتی واقعی را در رنج کشیدن میدانم و عامل حرکت برای اصلاح .

گاهی درد کشیدن لذت بخش هم هست چون به ثمره اش امید واریم ویا میدانیم که دفع ضرری می کنیم . ولی رنج کشیدن هرگز

برای کاهش رنج ،روح را تسکین میدهند یا متوجه مصایب عظیم تر می کنند و یا با تحدیر متوهمش می کنند که مغز ویران شود . 
نا رضایتی تا زمانی که عینیت نیابد موثرنیست . وقتی نارضایتی برای اصلاح امور مردم و اجرای درست دین حق باشد و سعادت جامعه را پی گیر باشد، پسندیده هم هست .مسلمان نمیتواند به وضع موجود راضی باشد چون تا مطلوب خیلی راه دارد ورضایت به آنچه هست یعنی ایستادن و توقف، یعنی مرگ .نارضایتی عینی عامل حرکت است و جهت درست را عقل جمعی و دین تعیین می کند .
خدایا کمکمان کن تا در این ابتلائات فطری گمراه نشویم . به در خانه تو فرار کنیم و در آغوش تو پناه بگیریم آمین 
 رضایت ذهنی:

 همان برداشت ونگاهی است که فرد از واقعیت بیرونی دارد وجلوه اش در سازگاری و همراهی و همکاری وهمگامی و دلسوزی و مشارکت و قدردانی و پاسداری و حفاظت از آن موضوع بیرونی جلوه گر میشود.

رضایت ذهنی نسبی است چون تابع نیازو سطح آگاهی فرد از خود و جامعه اعم ازمحیط پیرامونی و زندگی اومی باشد.ضمن اینکه شغل و مسئولیت وسن وجنس وسطح سواد و تخصص و البته اعتقادات و سطح درآمد قابل تصرف وطبقه اجتماعینیز در رضایت ذهنی مؤثر است .شکی نیست که هم نشینان و مراودات خانوادگی واجتماعی فرد در این رضایت مؤثر است . به عبارتی رضایت ذهنی اکتسابی و قسمتی از آن متاثر از نقل و انتقالات رضایت ها یا نارضایتی ها ی دیگران است .   

رضایت عینی در جامعه معنی پیدا میکند و بر آورد نظریات ذهنی افراد جامعه یا میانگین نظریات ذهنی  افراد جامعه است که محقق میشود  . با این شیوه است که مقایسه نظریات ذهنی هر فرد با آنچه در جامعه ظاهر میشود در مجموعه مباحث رضایت یا نا رضایتی  ای که در باره اش مباحثی ارایه شده است قابل بررسی میشود. به رضایت ذهنی افراد تک تک جامعه ( با اعمال شیوه و اصولی) امتیازداده میشود ومیانگین رضایت جامعه( رضایت عینی) قابل محاسبه است .میزان رضایت مندی تفاوت رضایت ذهنی  فرداز رضایت جامعه( رضایت عینی) خواهد بود.اگر تفاوت مثبت باشد آنرا  رضایتمندی و اگر منفی باشد نارضایتی تفسیر میشود.

خوشبینی و بدبینی و واقع بینی هم با برآورد(رضایت ذهنی ) در قیاس با واقعیت عینی بصورت احتمالی است که اگر آنرا مطابق واقعیت عینی احتمال بدهیم واقع بین و اگر بیشتر از واقعیت عینی برآورد کنند خوشبین و بلعکس بد بین گفته میشود

یکی از هنر رهبران معنوی جامعه شاید در ظاهر نمودن همه اندازه رضایت ذهنی آحاد جامعه، نهفته باشد .

اگرچه جهان شیوه انتخابات را برای حصول این هدف ،برگزیده است اما این شیوه در شهرستان ما درانتخاب نماینده مجلس اخیر فقط توانست حدود ۴۵ درصد رضایت ذهنی واجدین شرایط را عینی کند که حتی در این مجموعه هم یک هشتم رضایت ظاهر شده توانستند غالب شوند. به عبارتی هفت هشتم رضایت ظاهر شده ونشده همراه رضایت مندی غالب نبوده اند . واین تهدیدی برای توسعه و تصمیم سازی های کلان شهری و استانی و کشوری است .آنهم در شهری مرزی باسابقه شدید ناسیو نالیستی ( آبای) و با سابقه درخشان فرهنگی و مبارزاتی و دروازه تمدن غرب و دارالمؤمنین و انبوه تحصیلکردگان بیکار.اگر دلسوزان امروز نجنبند فردا دیر است .

 میدانیدهرعملی ظاهری دارد وباطنی.باطنش قصد و نیت و انگیزه وایمانی است که درپس عمل نهفته است .در عالم واقع آنچه پاداش یا جزا دارد وابسته به میزان رعایت شاخص های مطلوب کارفرما در ماهیت و کیفیت و کمیت فرآیند شروع ،انجام وخاتمه کار است . در همین دنیای مادی تلاش میشودتا عامل کار با رضایت خاطرو اخلاص، کارش را انجام دهد .بلکه تلاش میشود،عامل کار عاشقانه کار کند.تو گویی سود پرستان هم به ارزش عشق در تولید محصول با کیفیت تر، پی برده اند.

در مکتب اسلام، نیت و انگیزه در انجام کار  ، اولویت دارد.این به معنای ترک ظاهر کارنیست لذا در دین اسلام ادای تکلیف وظیفه است. اگر کار جوهر انسان است، حتما  تنهاظاهر کارجوهر نیست . بلکه انگیزه های الهی  انجام کاراست که انسان رامتعالی میکندو محصول کارش را در طول زمان مردم پسند تر قرار میدهد. وقتی انگیزه الهی شد حتی اگر در شروع یا انجام کاری ،مشکل جدی ای پیدا بشودعامل کارخسته و نومید نمیشود و خود را شکست خورده تلقی نمیکند.چون به راه و کارش اعتقاد دارد.اما اگر کسی با انگیزه غیر الهی کاری راشروع کند و انجامش دهد غالبا در نظر دیگران چرنده و پرنده ای بیش نیست هرچند مثل خودشان باشد.چنین فردی اگر چه خود را خادم و خدمتگزار بداند قبل از دیگران خودش متوجه میشود که منافق است و ریا کار. و درصدد محشور شدن با نیّاتش .  

از باطن هر کاری میتواند توکل باشد.توکل یعنی دیگری را طرف اعتماد قراردادن .توکل به باریتعالی از مظاهرایمان و اعتماد به پروردگار متعال است .

با توکل انسان میتواند موانع را در امور فردی و اجتماعیرا از سر راه  بر داردودر مسیر رشد وتعالی صعود کند

توکل به خدا رابطه ماورایی انسان با ریشه ی هم چرا هاست .

متوکل مجاهدی است که دراسباب ، مسبب الاسباب را می یابدو می داند که برایش کافی است .و بدیهی است که به میزان توکلش به باریتعالی ایمان داشته و ولایت الهی شامل حالش میشود.

توکل بخشی از فرهنگ موحدین است . لذا توکل سالم را در رفتار و کردار متوسلین سالم ( اولیاء و اوصیا و شهدا و صالحین) باید جستجو نمود.ضمن اینکه قبل از توکل  درهرکاری که علم و آگاهی لازم را نداریم و یا یقین به درستی آن پیدا نکرده ایم حتما باید مشورت بگیریم و از همه امکانات  بهره بگیریم .آنگاه با توکل قصد انجام کنیم

یادمان باشد که اگر خدا تنهامان بگذارد هیچ یاری کننده ای نداریم و اگر او با ما باشدو یاریگرمان ، شکست ناپذیریم هرچند به نتیجه ظاهری نرسیم

 مقوله توکل ، حداقل در بحث انتخاب وکیل و آگاهی و مشورت نیز قابل بررسی است . که مجموعا در حوزه رضایتمندی از آن صحبت نمودیم .

توبه...
ما را در سایت توبه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 13380810 بازدید : 78 تاريخ : چهارشنبه 17 بهمن 1397 ساعت: 20:14